دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۰۳

4

شاد

4

۱۳۴ بازديد
مه ي افراد ممكن است درموقعيتهاي خاص اجتماعي دچارترس و اضطراب شده و به اصطلاح خجالت بكشند. بنابراين كمرويي و احساس دستپاچگي و تشويش كم و بيش در روال زندگي روزمره ي ما جريان دارد.
اگراين احساس در حد تعادل باشد نه تنها به شكل يك عارضه ي با تبعات منفي گسترده بروز نمي كند. بلكه در مواردي موجب برانگيخته شدن حس احترام اطرافيان نيز مي شود زيرا شرم حضور و در نظر داشتن موقعيت سني شرايط فردي و پايگاه تخصصي-حرفه اي ديگران نشانه ي ادب اجتماعي و شعوربالاي انسان است وليكن چنانچه اين وضعيت ازحد تعادل خارج شده وبه شكل يك عارضه ي روحي و يك اختلال شخصيتي بروزكند و با متانت و وقار و سنگيني رفتار كاملاً متفاوت بوده و همچون سد محكمي مانع ارتباط عاطفي-جمعي فرد مي شود.شرمساري و خجالت زياد مخل موفقيتهاي اجتماعي شده از تعاملات و ارتباطات مناسب اجتماعي جلوگيري مي كند و در نهايت با تقويت تنش هاي روحي، اضطراب،‌ياس و سرخوردگي،به عدم رضايت ازخود ،احساس بي كفايتي توام با عزت نفس پايين مي انجامد!

كمرويي چيست؟

نوعي اختلال شخصيتي و پديده اي منفي و آزارنده است كه سبب عدم اعتماد به نفس ياس و درماندگي هراس از رويارويي با افراد و موقعيتهاي مختلف،جديد و ناشناخته مي شود.
اين مشكل ريشه در ويژگيهاي فردي روابط خانوادگي و نحوه ي معاشرتهاي اجتماعي دارد و همچنين ازخود انگاره ي منفي و برداشت نامناسب از هويت خود سرچشمه مي گيرد.
افراد كمرو، تصوري منفي نسبت به رفتارهاي خود دارند و از ارزيابي نادرست ديگران نسبت به عملكرد «خود» مي ترسند.آنها از اينكه در كانون توجه ديگران قرار بگيرند(تاييد طلبي) وحشت زده و نگرانند همواره در شرمساري ناشي از اشتباهات گذشته و ترس از آينده ي نامعلوم رنج مي برند به همين دليل ازدرك لذتهاي زندگي ناتوانند و حس قدرشناسي و قدرداني از نعمتها و فرصتهاي زندگي در آنها ضعيف تر از ساير گروههاي انساني است.
آنها درمواجهه با ديگران ،دچارتپش قلب،‌ اضطراب،رنگ پريدگي و تعريق مي شوند و به همين دليل از ابراز وجود در جمع گريزانند. فعاليتهاي اجتماعي كمي دارند ،هميشه درحاشيه زندگي مي كنند و متاسفانه نسبت به سايرهمسالان خود بيشتربه مصرف مواد مخدر و انواع روان گردانها گرايش پيدا مي كنند .زيرا احساس هيجان زياد همراه با توهمات ناشي از مصرف براي مدت كوتاهي سبب اعتماد به نفس كاذب شده و حضوردرجمع را راحت تر جلوه مي دهد. عدم قاطعيت درمخالفت و بيان كلمه ي نه در برابر تعارف اين مواد نيز به وخامت وضعيت مي افزايد چون خجالتي ها شخصيتي مطيع و پيرو دارند و ضمن تاثير پذيري زياد از گروههاي همسال اگر در دام «سوداگران مرگ» گرفتارشوند. به دليل هراس ازطعنه هاي احتمالي و اثبات شجاعت و ميل به خودنمايي كاذب سريعتر از ديگران سوء مصرف را تجربه مي كنند

راه هاي درمان:

درمرحله ي اول ،آنان بايد بپذيرند كه با اين شيوه نمي توانند دردنياي مدرن و پيشرفته ي امروز زندگي كنند و به موفقيتهاي تحصيلي،كاري و اجتماعي دست يابند!
بنابراين لازم است كه با آگاهي و درايت در ديدگاههاي فردي سبك زندگي و همچنين برخوردهاي اجتماعي خود تغييرات گسترده اي ايجاد نمايند و توصيه هاي زير را مد نظر قرار دهند.
-شجاع باشيد
- در اجتماعات بزرگ شركت كنيد به سالن سخنراني برويد ،
ازوسايل نقليه ي عمومي استفاده كنيد و در بحث هاي گروهي مشاركت بيشتري داشته باشيد.
- علل و موقعيت هايي كه منجر به تشديد اين عارضه مي شوند را شناسايي كنيد و در جهت رفع علتها تلاش كنيد بخاطر داشت باشيد قرار گرفتن در شرايط محيطي ازاين مشكل خواهد كاست و هرقدربيشتر در انزوا قرار بگيرند مشكل پيچيده تر خواهد شد.
-درزمينه ي راههاي تقويت اعتماد به نفس مطالعات گسترده اي داشته باشيد قدرت مخالفت و گفتن نه را در خود تقويت كنيد و شجاعت شنيدن نه را هم داشته باشيد.
- به راي و نظر ديگران مقيد و و ابسته نباشيد

+ نوشته شده در  سه شنبه سي و يكم فروردين 1389ساعت 17:12  توسط ناصر |  نظر بدهيد

 

 

افراد متنفر احساس مي كنند لطمه ديده اند واغلب دل شان مي خواهد وديگران هم به اندازه آن ها صدمه ببينند.
تداخل با زندگي عادي :نفرت انرژي زيادي از آدم مي كشد. تو نمي تواني فكر وذكر ديگري داشته باشي. كارهايي مي كني كه منطقي نيست. نفرت است كه كنترلت مي كند. كسي كه از او نفرت داري، مثل شبح گيرت انداخته است. نفرت به صورت خشم بروز مي كند. در مورد چيزي احساس ناراحتي مي كني، كسي را بابت ايجاد مساله اي سرزنش مي كني، ومشكل حل نمي شود. بعد توعصباني تر مي شوي. از فكرش بيرون نمي روي كم كم از ديگران هم دلخور مي شوي. و دايم به فكر اين هستي كه مي خواهند چه بلايي سرت بياورند.

آنگاه رنجش به نفرت تبديل مي شود وكم كم كل ذهن را فرا مي گيرد هر كاري او بكند يا هر حرفي بزند،برايت علي السويه است.او آدم بدي است و تو خوب هستي. به همبن سادگي.
متاسفانه دلخوري خيلي راحت به سراغ افراد هميشه عصباني مي آيد. نفرت راحت وبي دردسر عذر وبهانه اي براي عصباني ماندن درست مي كند كه باعث مي شود تو بتواني تا ابد از كسي متنفر باشي، حتي بعد از اين كه بميرد. توهميشه مي تواني ديگران رابابت مشكلات خودت سرزنش كني.
"بعد ازآن بلايي كه سرم آورد، بايد هم عصباني باشم. هرگز اورا نمي بخشم، مي داني كه تاروزي كه بميرم، از دست او عصباني هستم. "
اين حرفهاي ملوين بود وجدي هم مي گفت. حالا اصلاً اهميّت نمي دهد چه لطمه اي به خودش مي زند.
عده اي شايد با خودشان كلنجار بروند كه از نفرت شان دست بردارند. آن ها متوجه مي شوند دلخوري شان بيش از هر كس خودشان را رنج مي دهد. اما كار آساني نيست. نفرت مثل علف هايي هرز است كه عميق ريشه دوانده باشد. به راحتي كنده نمي شود وسريع هم جوانه مي زند وپخش مي شود، حتي اگر آن را ناديده بگيري. نفرت كه ديگر بدتر هم هست، چون احساسات ديگر راهم تحت الشعاع قرار مي دهد.عشق يكي از آن احساسات است، كه به دليل وجود علف هاي هرز دلخوري ونفرت، خفه مي شود و از بين مي رود.

نفرت مي تواند اختيار زندگي تو را در دست بگيرد وآرامش خيالت را خدشه دار كند. تو را در گذشته گير مي اندازد وجراحات قديم را پرورش مي دهد. نمي تواني به خوبي بر زندگي ات مسلط شوي. نمي تواني رشد كني يا عوض شوي. نفرت چيزي تجملي است كه استطاعت مالي اش را نداري. البته كه مي تواني نفرت ودلخوري ات را حفظ كني. هيچ كس نمي تواند آن را از تو بگيرد، اما بايد تاوان زيادي بابتش بپردازي. دلخوري گران است واين هم صورت حسابش :
1-تو نمي تواني كسي را كه از او نفرت داري، از ذهنت بيرون كني.
2-دايم در فكر چيزي يا كسي هستي كه از او متنفري واين لذت بردن از موارد ديگر را برايت دشوار مي كند.
3-بيشتر اوقات عصباني وكلافه وغمگيني وخشمت طولاني مي شود.
4-دلت به حال خودت مي سوزد كه اين قدر رنج كشيده اي، اماكاري از دستت بر نمي آيد.
5-تو عصباني مي شوي، ديگران وروابط تو لطمه مي بينند.
6-ديگران را بد يا بي ملاحظه مي پنداري كه كارشان فقط لطمه زدن به توست.
7-شايد حرفي بزني يا كاري كني كه بعداپشيمان شوي يا تورا به دردسر بيندازد.
8-ممكن است افسرده وناراحت شوي.

بيرون كشيدن علف هاي هرز راحت است. وقتي كوچك هستند آن ها را بيرون بكش. الان مي گويم چه طور از شر نفرت رشد يافته ات خلاص شوي. بهترين كار اين است كه نگذاري زياد رشدكند.
صريح وصادقانه حرف زدن، بهترين راه بيرون كشين علف هرز نفرت در دنياست.مهم ترين آن ها اين است كه از ضمير"من"استفاده كني، با ديگران محترمانه رفتار كني، به ديگران بگويي چه چيزي ناراحتت كرده است.
چارلي عصباني است. بهترين دوستش مشتري خوب او را از دستش درآورده است. كار را چارلي كرده اما دوستش سودش را برده است.چارلي مي گويد :"بسيار خوب، كاري رامي كنم كه رونالد گفته. همين الان با مايك حرف مي زنم "وهمين كار راهم مي كند. مايك به حرفهاي او گوش مي دهدومتوجه اشتباهش مي شود.از اومعذرت مي خواهد وحتي پيشنهاد مي كند كميسيوني را كه گرفته است، به چارلي برگرداند.در عوض،آن ها كميسيون را باهم نصف مي كنند.
به هر حال چارلي بايد يك كار ديگر هم بكند. لازم است خشم ورنجش خود را رهاكند. اما واقعا بايد در اين مورد كاري كند.اوبه خودش خاطر نشان مي كند كه آن دو دوستاني خوب هستند وبه ياد مي آورد كه سال ها با هم كار كرده اند. او مايك را مي بخشد وقضيه را فراموش مي كند.
گفت وگوي مستقيم بيشتر اوقات مفيد است. با مردم مودبانه رفتار كن تا به آن چه مي خواهي برسي. اما اگر نرسيدي چه؟
يادت باشد عنان اختيار در دست توست و فقط تومي تواني با قدرتي كه داري، جلوي رشد دلخوري را بگيري. به گزينش هاي چارلي نگاهي بينداز. او مي تواند:
1-واقعانفرت انگيز شود.
2-كل ماجرا رافراموش كند.
3-دوباره گله كند اما خونسرد باقي بماند.
4-سعي كند از رييس اوكمك بگيرد.
5-براي چند هفته عصباني باشد.
6-حالا قضيه را رها كند وبعد به سراغش برود.
7-شغلش را ول كند.
8-عهد كند تلافي كند تا با او بي حساب شود.
كدام يك از اين گزينش ها موجب دلخوري مي شود؟چهار تا ازآن ها :تعهد به بي حساب شدن، هفته ها عصباني بودن، نفرت انگيز شدن، رها كردن شغل.
كدام يك مهم ترين دلخوري را دارد ؟تكرارگله به آرامي، رها كردن قضيه وبعدا پرداختن به آن، تقاضاي كمك.
فراموش كردن كل قضيه چه طور ؟هر كاري مي شود كرد.شايد فراموش كردن قضيه فايده داشته باشد، به شرطي كه چارلي به خودش بگويد موضوع مهمي نبوده است،شايد مايك فروشنده خوب در اين شغل پر از رقابت است.شايد هم چارلي دقيقا همين كار را انجام داده است. پس به هر حال قضيه را رها كن. اما شايد فراموش كردن اشتباه باشد.گاهي توبايد حرف دلت رابزني.در اين جا باخودت صادق باش.مي تواني قضيه را رهاكني؟اگر رهاكني، ممكن است دوباره تكرار شود ؟ آيا تكرار حرف و سخن فايده اي هم دارد ؟دنيا هميشه منصف ومهربان هم نيست. اتفاقاتي بد براي آدم هايي خوب مي افتد.تو تلاش خودت را براي روبه راه شدن اوضاع بكن. اما مراقب باش تو نمي تواني دنيا را درست كني.اجازه نده هر اشتباهي موجب آزردگي ات شود.به جدول" بكن ها ونكن ها "در مورد ممانعت از رنجش توجه كن.

بخشش

تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد